دهکده و ضمیمه ی برفیش

مثل جُک اکیپمون که همیشه میگیم دهکده سردتره (واقعا سردتره) الان رفیقم از آریاشهر و یکی دیگه از ولی عصر و یکی دیگه از قلهک زنگ زد و وقتی گفتم دهکده داره برف میاد زدن زیر خنده با فریادشون فحش دادن و خندیدن.
عجب برفیست این 14 آذر لعنتی 

شادی گذرا

از یکی از رفیقای شفیقمون به اسم مولوک باید اینجا یادی کنم تا برای بعدها که اگه نبود یادش زنده باشه ,چندتا هدیه بهم داده تو این دوران رفاقت ,یکی خریدن بوم و زدن استنسیل و تشویق روحی من برای انجام این کار ,و رفتاری که باعث شد من بفهمم انسانیت یعنی چی و شاید هم به جمله ی "مات باش تا کدر نشی" رو بفهمم و هدیه دادن پک اُرجینال  فول آرشیو پینک فلوید ,به قدّی خوشحال شدم که حد نداره ,حالا که تا اینجا اومدم از دوستان بنویسم ,یادی کنم از علی و علیرضا که یکیشون علم منو تو یه داستانی برد بالا و اون یکی که همیشه کتاب های خوبی بهم داده تا بخونم.
همین دیگه زندگی یعنی همین لذتا ,عشق بدین انرژی بدین به هم واسه هم مهم باشین.

برف 92

امروز که چشمامو باز کردم صدای مکالمه ی تلفنی مادرم به گوشم خورد که میگفت من تو این برف چطوری برم بیرون ,یه لحظه به خودم اومدم لحظه ای که 1سال منتظرش بودم رسید ;ولی عصر و قدم زدم و هوای برفیش و...
پرده رو زدم کنار ,برف و دیدم ک آروم میباره ,یکی دیگه از بچه ها از چند محله پایین تر زنگ زد فهمیدم اونجا داره بارون میباره سریع یاد این جمله ی طنز افتادم که چند ماهه باب شده : ما از شهردار منطقه ی بیست و دوء تهران مچکریم که تدبیری ارائه داد تا صبحمون با برف شروع شه.
پا شدم یاد ملتی افتادم که تو این سرما زجه میزنن و طبق معمول به جا اینکه به خودم فکر کنم ,تصمیم های سختی گرفتم مبنی بر اینکه کمکشون کنم ,خدا کمکشون کنه.