رستورانِ قطار

آهنگ سارا نایینی : اشارات نظر بدجور خوراک دیدن منظره ی غروب از پنجره ی رستوران قطارِ.
با یه لیوان چایی که ازش بخار بلند میشه ,بهش نگاه میندازی ,غرقت میکنه , غرق !
دشت سفید و بوته های سبز کمرنگ
آفتاب نارنجی تر از پوست ترنج
از پشت شیشه لمس میکنی حرارت طبیعت و غنیمت لحظه ای به فکر فرو رفتنت میشه
فکر کسی که وقتی بهش فکر میکنی غرق احساسش میشی
تو عاشقی
عاشق هرچیزی
عاشق سنگ , قلب
آرامش و امنیت

پی نوشت : نشود فاش کسی آنچه میان من و توست , تا اشارات نظر نامه رسان من و توست
گوش کن با لب خواموش سخن میگویم , گوش کن , پاسخم گو به نگاهی که زبان من و توست

No comments:

Post a Comment