پیری زودرس

اولین باری که فهمیدم پیر شدم امروز بود ,7روز قبل از تولد 18 سالگیم.
توی آیینه ی روشویی خودمو دیدم,با خودم گفتم سرنوشت تا اینجاش برات سخت بریده منبعد و تلاش کن.
دست کشیدم توی موهام ,تار موهای سفید, قشنگ به چشم میومد,میزارم به پای تفاوت.
میدونی آخه من اصولا آدم تکرارییم.
خیلیم تکراری ,همش تو خونه پای کتابای غیر درسی یا بیرون 3 4 ساعت راه میرم با رفیقم و یه قلیون میکشم برمیگردم خونه.
چشمامم که خیلی وقتِ کم سو شده ,رمق هیچ کاریم ندارم.
پیرمیشم پیرمیشم ,ذرّه ذرّه جلوی خودم آب میشم.
نمیدونم با وضع چد سال عمر میکنم.
زندگی یه بار بیشتر نیست.
باید قدرشو بدونم.

No comments:

Post a Comment